هومان ، شیرین ترین فصل زندگی عاشقانه مامان و بابا

لحظه دیدار نزدیک است

. ﻫﺎﯼ ! ﻧﺨﺮﺍﺷﯽ ﺑﻐﻔﻠﺖ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﻡ ﺭﺍ ٬ ﺗﯿﻎ ! ﻫﺎﯼ ﻧﭙﺮﯾﺸﯽ ﺻﻔﺎﯼ ﺯﻟﻔﮑﻢ ﺭﺍ ٬ ﺩﺳﺖ ! ﻭ ﺁﺑﺮﻭﯾﻢ ﺭﺍ ﻧﺮﯾﺰﯼ ﺩﻝ ! - ﺍﯼ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﻣﺴﺖ - ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺳﺖ  عشق مامان، حدود 18 روز دیگه شما میخوای پا به این دنیا بذاری، هر روز لحظه شماری میکنم برای دیدنت ،هر لحظه به فکرت هستم، همیشه به این فکر میکنم که چه کارایی میتونم انجام بدم که برای بهترین نینی دنیا بهترین مامان دنیا باشم، هر روز دی وی دی های روانشناسی کودک رو گوش میکنم، کتاب میخونم، تو نت سرچ میکنم که بتونم اطلاعاتم رو راجع به تو ، کلوچه زندگی مامان و بابا اقزایش بدم، که خدای ناکرده از روی بی تجربگی باعث ناراحتیت نشم ، جیگر طلای من دیشب خوابت رو دیدم، چقدر زیبا بودی ، روی گوشت دست می کشیدم ،چقدر ک...
2 مرداد 1393
1